سرنوشت دیکسون بیمار است و از رئیس خود آقای خسته شده است. او با او مانند زباله رفتار می کند ، زیرا او یک عوضی است که نمی تواند بدون وزنی زندگی کند. بنابراین وقتی بیل بیلی برای مصاحبه شغلی وارد دفتر می شود ، او تصمیم می گیرد زمان آن را برای یک لذت کوچک وحشیانه تعیین کند! او به بیل می گوید که صرفاً امتحانی که این مرد باید بگذراند این است که او را تسلیم کند و بیل حق کار پیدا می کند. بیل دیوانه است ، شروع به مکیدن خواهران اشاره گر تقلبی و انگشتان کوچک کوچکش می کند تا پای خز او خیس شود. او سینه اش را می مکند و سگس زوری تپش می کند تا زمانی که او به شدت تپش می زند و مایل به لعنت است ، سپس آن خروس سفت را در گربه اش غیرقابل تشخیص می گیرد!