داریل داستان کردن زوری خواهر هانا و کریس اسلیتر در مامان داغ دوستان من
داریل هانا در تلاش است تا کریس را از اتاق داستان کردن زوری خواهر پسرش بیرون بکشد ، اما این شخص یک مهره سخت برای شکستن است ، به خصوص از آنجا که او نمی خواهد در فارغ التحصیلی کالج خود سخنرانی کند. او با دوستش و دکترهایش می ماند هانا برای مدتی ، و این نوزاد با او درست مانند یک پسر رفتار می کند ، به همین دلیل او سعی می کند به او دلداری دهد. او به او می گوید که چشمانش را ببندد و همه کسانی را که در سالن تخت هستند ، تصور کند ، اما وقتی چشمانش را باز می کند ، مامان بور و وحشی پیش از او در معرض دید ایستاده است! او با مکیدن و لعنت کردن موهایش به او آرامش می دهد تا جایی که روی صورتش جوش می زند! سخن، گفتار! سخن، گفتار!