دیزی با دوست پسر مشکل داشت و به شدت افسرده و ناراحت بود. خوشبختانه سارا به کمک او آمد. آن دختر بچه دیزی را برای یک روز عالی معاشقه بیرون برد و لبخند و خنده اش را برانگیخت. سپس آنها به محل سارا بازگشتند و دیزی احساس بسیار نزدیک و آرامش می کرد. او قدردانی خود را ابراز کرد و سارا پیشنهاد کرد که دوست پسر او توجه لازم را به او نمی کند ، زیرا او پای دیزی را نوازش می کند. آن 2 سبزه با ظاهر زیبا بسیار گرم و گوشتی بودند ، زیرا در هر یک از اینچ سکس از کون زوری بدنهای جوان خوش شانس کاوش می کردند. سپس این خانمهای سکسی به آرامی لیسیدند و انگشتان دست را برای یکدیگر گذاشتند تا خیال دیزی راحت شود.