کلارک آمد تا در محل دوستان قدیمی خود بماند ، اما این بچه سر کار بود و فقط خواهرش ، چارلی ، در خانه بود. چارلی به او اجازه ورود داد و او را به اتاق مهمان نشان داد. کلارک از سفر طولانی کنار رفت و شروع به مالیدن کرد. چارلی وارد شد تا برایش ساندویچ بیاورد و او را در حال بیدار شدن گرفت. آن دختر بچه همین حالا به اتاق خوابش رفت ، جایی که کلارک وارد شد تا با او صحبت کند. داستان تصویری سکس زوری او از اقداماتش عذرخواهی کرد و او گفت که مشکلی نیست زیرا از دیدن دانگ او لذت می برد. در واقع ، او از دیدن دوباره آن بدش نمی آید ، بنابراین او دوباره آن را به او نشان داد و او می خواست آن را در گلویش فشار دهد. او مطمئن شد که او 18 سال سن داشت تا خروس خود را در سوراخ صورتش فرو کند و سوراخ تقدیر زیبا او را کوبید. او خواست آب میوه را روی صورتش بگیرد و او آن را دریافت کرد.