کلر از شنیدن این که متحدش درباره تجربه جشن بزرگ خود برای هر کسی که گوش می دهد ، می بالد خسته شده بود. بنابراین آن نوزاد آدرس را پرسید و رفت تا خود را بررسی کند که آیا صحت آنچه او می گوید وجود دارد. وقتی کلر رسید ، پرستون از او استقبال کرد که همین حالا رمز عبور را درخواست کرد. پس از نشان دادن قاشق هایش ، کلر اجازه دسترسی پیدا کرد و به اتاق نشیمن رفت. پرستون سعی کرد کلر را بشناسد اما پس از پاسخ دادن به تعداد کمی از سوالات ، کمربند خود را درآورد و با واژن صورتی ملایم خود شروع به سکس زوری xvideos تفریح کرد. او از این واقعیت که پرستون مراقب او بود لذت برد. در مدت کوتاهی پس از آن ، پرستون بیدمشک منقبض شده او را با هیولای خود کوبید و تمام صورت او را با تقدیر منفجر کرد. کلر از لحظه لحظه جشن لذت برد و فهمید که چرا دوستش نمی تواند در مورد آن صحبت نکند.