کامرون توسط برادرانش ، jmac ، از مرکز خرید به خانه رفت. این نوزاد او را دعوت کرد و این بچه در اوایل گفت نه ، اما او به او گفت که او سکس زوری در خواب نیاز به کمک دارد و او به داخل آمد. یک بار که آنها در اتاق خواب او بودند ، او به او گفت می خواهد از او بخاطر سوار شدن تشکر کند و او شروع به چنگ زدن به چمدانش کرد. او به او گفت که مشتاق است ، اما او گفت که مشکلی نیست زیرا او 18 ساله است و برادرش هیچ وقت از خانه خارج نمی شود. بنابراین ، او ادامه داد و خروس او را مکید. او به او گفت که می خواهد تا آخر راه برود و روی آن دستگیره پرید. او سوار آن خروس شد و ترک مرطوبش را کوبید. او در تمام صورت شگفت انگیزش آبمیوه گرفت.