بروک در حال کار بر روی یک عکس با لووی بود که من باید عکاسی می کردم. من دیر حاضر شدم و دیدم که آنها خوب کار می کنند ، بنابراین من عقب نشینی کردم تا او و ضربات بزرگ او را بررسی کنم. معلوم شد که بروک قصد داشت از نوع عکسبرداری برای فرستادن بچه اش به اردو به جای سفری که بچه برای خودش برنامه ریزی کرده بود ، استفاده کند. لوی باید با او صحبت کند و او را متقاعد کند که یک صحنه تکمیلی انجام دهد ، بنابراین او می تواند پول اضافی را برای سفر به دست آورد. بروک در اولین دلیل تردید کرد ، زیرا او نمی خواست کسی این موضوع را بفهمد ، اما مادر شکارچی نیز به او اصرار داشت. این اعتراض به او اطمینان داد که هیچ کس هرگز از خانه خارج نمی شود ، بنابراین آنها شروع به فریبکاری کردند و لباسهایش بیرون آمد. آن وقت است که من ظاهر می شوم سکس زوری دزد و آنها را ساده لوح می ترسم. آنها نمی دانستند که من از آنها جاسوسی می کنم. بروک در این مرحله کاملاً وارد کار شده بود و قصد داشت کثیف شود. این سلف شگفت انگیز wazoo را از دست ندهید که محکم و محکم میخکوب می شود. شگفت انگیز بود!