بروکلین بیشترین تلاش خود را می کرد تا پسر ناتنی اش را بیدار کند تا به مدرسه برود. هیچ چیز جواب نداد ، بنابراین بچه تصمیم گرفت اقدامات شدیدی انجام دهد. بروکلین کیسه های شیر غول پیکرش را جمع کرد و آنها را درست روی صورت او گذاشت. مطمئناً کار کرد. این عصبانیت با سینه های کامل مادرخوانده اش در صورتش بیدار شد. اما او می خواست شادی ادامه یابد ، بنابراین او با سکی زورکی پوشیدن لباس کامل و گفتن او در اتاق نشیمن به او انگیزه بیشتری داد. بروکلین توسط پسر ناتنی اش در سراسر اتاق نشیمنش عصبانی شد. دانگ او حفره کوچک کوچک تقدیری او را در چندین حالت مختلف کشید تا بار بزرگی را روی صورتش بشکند.