آدریان مایا زیر دوش بود. آن کودک درب خود را باز گذاشت و من دیدم که او لباس خود را از تن خارج می کند و من آن بدن را دیدم که به نظر تحسین برانگیز می رسید. من مدام به او نگاه می کردم و می دیدم که او روی تمام بدنش قند می زند ، او به نظر می رسید تنیده است. بازی با قاشق و پای خز او. مجبور شدم آن گه را بزنم ، زیرا او خروس من را سخت گرفته بود. وارد شدم و او لبخندی زد و گفت که می خواهد دیک من را ببرد. بنابراین به او اجازه دادم آن را بیرون بکشد و محکم بمکند. من او را به اتاق خواب خود بردم و او را عصبانی کردم که او شبیه یک عجیب و غریب بود! او عاشق دیک من بود و مقدار بیشتری می خواست. بنابراین همه آن را به او دادم من کاملاً نمی توانستم بیرون بیاورم زیرا گربه نیز به همین خوبی خوب بود. بنابراین من وارد گلوی سکس زوری پرده زنی او شدم و او آن را دوست داشت.