آوا قبل از ورود از انگلیس با یکی از آپارتمان های ما تماس گرفت و رزرو کرد. من قرار گذاشتم که جیمز او را بردارد تا این بچه بتواند او را بررسی کند و ببیند که آیا ما میکای عجیب و غریب را به او پیشنهاد می کنیم. او تأیید کرد اما توصیف او درباره آوا باعث شد من شک کنم که آیا این نوزاد از نظر سکی زوری ویژه قابل تحسین است یا خیر. در مدت کوتاهی که آوا وارد در شد ، من قطعاً با جیمز موافق بودم. آوا با شفابخش قرمز بالا ، شلوارهای تنگ پوست که بر روی سوراخ و بلوز فوق العاده او تأکید می کرد ، که سینه های شاد را به زیبایی برجسته می کرد ، شگفت انگیز به نظر می رسید. ما به او سفری در آپارتمان انجام دادیم و سپس از او پرسیدیم آیا می خواهد با اجازه فیلمبرداری از رابطه جنسی ، تمام پول نقد اجاره خود را پس انداز کند. آوا پاسخ داد "من یک لعنتی کوچک هیجان زده هستم ، بله!". جیمز سوت یک چشمش را بیرون کشید و گلوی آوا را پر کرد. او به طرز غیرقابل وصفی گودی مدرسه اش را سوزاند و سپس از او درخواست کرد که او را خراب کند. جیمز در اتاق خواب تختش را محکم کوبید و سپس آوا تقدیر را از خروس خود بیرون کشید و هر قطره را نوشید.