آرورا وسایلش را در جایی خالی کرد ، در حالی که jmac در حال پرتاب کردن پیراهن خود بود. آن نوزاد عاشق توجه بود ، بنابراین مقدار بیشتری از آن را افزایش داد. Aurora زنده بود و در محل لطفا. او پیش نمایشی از آنچه قرار بود دیرتر در همان شب اتفاق بیفتد به ما داد. جماک رفت و دستهای خود را به همه الاغ های خانم معرفی کرد. این سرگرمی مطمئن شد که خانمها می دانند در چه مهمانی هستند. برخی از اقدامات وازو توده جدی وجود داشت ، و آن را با قدرت کامل در حال جهش بود. پس از صف آرایی از جنسی که روی جوجه ها خم شده یکس زوری بود ، jmac شلف خود را بیرون آورد تا ببیند کدام یک از آنها را می گیرد. شفق قطبی همه چیز را فرا گرفته بود. او منتظر خروس بود و قصد انتقال آن را نداشت. او و والری با هم متحد شدند تا خروس و توپ های او را پشت سر بگذارند. به دنبال تایلر یک گال که دوست داشت سوراخ صورت غیرقابل تصور را انجام دهد خوب بود. این گروه مثل خرگوش شروع به لعنت کردند. آنها آن را روشن کردند و مهمانی را ادامه دادند ، بنابراین همه یک قطعه کوچک از دیگران دریافت کردند.