آتنا با من تماس گرفت و پرسید آیا این نوزاد می تواند در حیاط خلوت ما آفتاب بگیرد چرا که در یک مجتمع آپارتمانی زندگی می کرد و هرگز نمی توانست در استخر اجتماع از حریم خصوصی برخوردار شود. او نمی تواند بدون احساس خورشید زندگی کند ، زیرا به آرامی گازونگاهای غول پیکر او را می پزد. من مطمئناً گفتم بله و او آمد و کار خود را انجام داد. من قصد داشتم با وودو بیرون بروم تا در یکی از کافه های مورد علاقه مان نوشیدنی بخورم که نگاهی اجمالی به برنزه شدن او در کنار استخر انداختیم. ما اصولاً برای مدتی کم حرف بودیم ، تا وقتی که به وودو گفتم من به سکس زوری دوجنسه آنجا می روم و تماشا می کنم اگر او به شرکت نیاز داشته باشد. بعد از اینکه دیدم او عملاً در حال تفریح با خودش است ، می دانستم که او برای لذت بردن از وودو بسیار بیشتر از آماده خواهد بود. او آنقدر تحت تأثیر اندازه او قرار گرفته بود که همین حالا می خواست جشن ها را به داخل خانه منتقل کند و در روزهای مرخصی خود واقعاً بار زیادی را کنار بگذارد. وودو بار بزرگی را در سرتاسر آووکادوهای شگفت انگیز به او داد. انبوه هستند. طبیعی هستند. همه آنها برای لذت بردن شما هستند.