تقریباً هفته ها بعد میرا یک آپارتمان از مایک اجاره کرد و در طول این روند ما دوستان خوبی شدیم. از آنجا که این نوزاد آخرین مستاجر روزی بود که باید از آن اجاره می گرفتم ، او را به پیست اسکی دعوت کردم تا با من پیست ها را سرگرم کند. میرا واقعاً مرا با اسکی تحت تأثیر قرار داد ، اما لباسهای عالی او که در طول تله کابین در کوهها نشان داد ، همه کارهایی را که در دامنه ها انجام می داد ، از بین کردن زوری همسایه برد. درجه حرارت غیرقابل تحمل بود ، بنابراین تصمیم گرفتیم به آپارتمانی برگردیم که میرا پای من و فتیش استریپتیز را خوشحال کرد. جیمز با صبر و حوصله منتظر اجرای قطعه خود بود و وقتی میرا مایل بود این چاب با پره های سختش در دست پرید. او پای خز نازش را بی وقفه پیچید و سرانجام تقدیر خود را از سر نازک بی موی او بیرون آورد.