آسا آکیرا و قلعه جانی داستان سکس زوری تصویری در دوست دختر داغ پدرم
آسا آکیرا می داند که دوست پسر او دروغگو و فریبکار است! این بچه از پسرش جانی می پرسد آیا این بچه همه چیز را در مورد جوجه داستان سکس زوری تصویری هایی می داند که پدرش به او پیام داده است ، اما جانی آن را رد می کند. اما آسا از قبل می داند که جانی به او دروغ می گوید ، زیرا او تکالیفش را انجام داده است ... آنقدر که او نیز از اسرار کوچک جانی در رابطه با دیگران آگاه است. او تهدید می کند که اگر او را در حیاط پشتی که در آن آفتاب می گیرد فحش ندهد ، راههای پلیدش را فاش می کند. جانی نمی داند چه باید بکند ، اما ضربه محکمش را بیرون می زند ، به نوک سینه های صورتی و مخملی او ضربه می زند و خروسش را به دهانش فشار می دهد!