آنا مدتی است که از مدرسه غیبت کرده است. من یک دست پر از مجلات پورنو و یک جفت دیلدو در کمد او کشف کردم. من فکر کردم با مادرش صحبت کردم و با او برخورد کردم. وقتی برای ملاقات به محل زندگی او مراجعه کردم ، متوجه شدم که با آنا صحبت کرده ام. او بسیار زیبا است. اون منو خیلی نا امید کرد من او را تهدید به تعلیق از مدرسه کردم. او چاقوی من را گرفت و یک معامله سازنده ارائه داد که من به سختی با آن مخالف بودم. او یک دختر بسیار تند و زننده است و من مجبور شدم او را به شیوه ای که از او درخواست شده بود ، تنبیه کنم. من عاشق شکاف کشیده و جوان او بودم. باسن کوچک و فشرده اش درست در حالی که به خروس بزرگ من فشرده می شد درست بود. وقتی به او گفتم قصد دارم تقدیر کنم ، او خواست تا بار گرم من را در بیدمشکش غیرقابل تصور تخلیه سکس زوری با دختر کند. من از دوران دبستانی تا به حال دختری چنین فکری به من نکرده است. باید عاشق آن زیبایی های جوان و شیطان مدرسه باشید که باید آموزش ببینند.