لولا در طول مدتی که پدرش برای تجارت دور بوده است ، بسیار به نامادری خود ، هند نزدیک شده است. این روز آنها در استخر هستند و موضوع دوست پسر تازه لولا ، xander ، مطرح می شود. فقط شکایت لولا این است که به نظر می رسد این پسر دیگر از نظر جنسی او را راضی نمی کند. آن نوزاد ادامه می دهد که این احتمالاً نتیجه این است که هند چگونه ترک خوردگی مرطوب خود را می خورد. این باعث می شود آب میوه های هند جاری شود. او بدن متناسب خود را با مافین های محکم و جوان عاشق لولا فشار می دهد. دو بوسه با اشتیاق حباب ها و ناسزا های عشق دیگران را می مالند. هند به سمت پایین می رود و یک لقمه از کوک خامه ای لولا را به دست می آورد. Xander به طور غیر منتظره ای می ایستد و از صحنه ای که مشاهده می کند شوکه می شود. او با لولا مقابله می کند و هند دست به کار می شود. او با پیراهن xander را می گیرد و به او می گوید که دختر ناتنی اش سزاوار لذت بردن است و او قصد دارد نحوه انجام این کار را به او نشان دهد. این پرخاشگری باعث می شود که خاندان روشن شود و او بدون هیچ س questionsالی از دستورات هند پیروی می کند. او او را در طول خوردن گربه به درستی پیاده می کند و xander در یادگیری برتری دارد. این دو دختر تصمیم می گیرند به او جایزه مکیدن و ده ها لعنتی بدهند. با احساس رضایت که xander می داند اکنون باید چه کار کند ، و وقتی یکی و دیگری خودشان آمدند ، آنها با گرسنگی اسپرم او را قورت می دهند و صورت آنها را می پوشاند.