لاگون در محل اقامت دوست دخترانش در حال معاشرت بود. این پسر تصمیم گرفت لباسشویی بکشد و با مادر دختری دوست دخترش برخورد کرد که دوست دارم او را لعنتی کنم و در لباس زیر و شلوار بسیار وحشی به نظر می رسید. دوست دخترش ، کاساندرا ، در آن زمان نبود و مادر ناتنی اش می گفت وارد شوید ، این بچه لباسشویی خود را برای او انجام می دهد. او تمام لباسهایش را داخل ماشین لباسشویی انداخت و سپس لباسهایی را که بر تن داشت برای شستشو از او جدا کرد. او متوجه لکه ای روی لباس زیر او شد و او را نیز درآورد. لاگون در لباسشویی لباس طبیعت پوشیده بود و مادر ناتنی کاساندراس به او توضیح داد که چگونه کاساندرا همه دوست پسرهایش را با او به اشتراک می گذارد. او شروع به تکان دادن به جاک او کرد و سپس او آن را مکید. کاساندرا وارد آنها شد و ورود به سیستم با هیجان شروع به پریدن کرد ، اما او به او گفت آرام باشید زیرا مشکلی نیست. آنها یکی و دیگری شروع به بلعیدن خروس خود کردند و به نوبت ترکهای مرطوب خود را کوبیدند. او به مادر ناتنی کاساندراس یک پای تند داد.