لوگان طولانی به دیدار متحد خود رفت. این پسر اتفاقاً خانه نبود ، اما مامان دوستش ، نینا اِل ، از او دعوت کرد تا بیاید و منتظر پسرش باشد. وقتی لوگان در اتاق نشیمن منتظر بود ، این نوزاد برای حمام به حمام رفت و عمداً با صدای بلند خودارضایی می کرد. یکبار لوگان با شنیدن این حرف نتوانست مقاومت کند ، به حمام رفت و شروع به جاسوسی از او کرد. این نقشه او از ابتدا بود. هنگامی که متوجه جاسوسی او شد ، او را صدا کرد و رامد او را بیرون آورد. لوگان مامان دوست فوق العاده اش را در تمام اتاق خوابش خراب کرد. او خروس خود را در ماف او در چندین حالت مختلف فرو برد تا بار بزرگی را درست در شکاف نازک او بیاندازد.