لیزا آن با ما تماس گرفت ، نیاز به ماساژ بافتی غیرقابل تصوری داشتیم و آن کودک دوست داشت آن را ثابت کند! با توجه به صدای داغ او ، می دانستم که این مشتری یکی از مشتریانی است که من از دستش ندادم ، بنابراین به محض این که تلفن را قطع کردم ، سریع به آنجا رفتم. وقتی از در عبور کردم ، شک من درست بود. لیزا یکی از مامانهای سکس حفاری مقعدی بود! من ماساژ را شروع کردم و به آرامی در محل قرارگیری دست هایم جسورتر شدم. حتی وقتی دستم را در نزدیکی فاق او می مالیدم ، او تکان نمی خورد! تنها چیزی که او به من گفت این بود که او واقعاً به من احتیاج داشت که روی باسن او تمرکز کنم ، بنابراین ، با دست و میله ام روی الاغ او تمرکز کردم. او هر دقیقه آن را دوست داشت و حتی آرزوی یک جلسه تکراری را داشت! خوش بگذره