لیزا آن ، الهه عوضی بزرگترین آلت تناسلی ، سالهاست که بر تخت طلایی خود نشسته است و راه خود را در تمام خروس های عظیم کوه المپ نشان داده است. اما وقتی مارکوس خدمتکارش به او می گوید که بالاخره هر دیکی در آسمان حفر شده است ، لیزا عصبانی است! مارکوس برای حل معمای پرشور الهه خود ، به دنبال این می رود که در بین همنوعان فانی به دنبال یک دیک فوق العاده و متناسب باشد تا بتواند با اعضای قدرتمند خدایان رقابت کند! سرانجام ، این مرد میک بلو را پیدا می کند و پس از یک بار نگاه کردن به گوشت بزرگ و فانی او ، لیزا سرش را پایین می آورد ، پاهایش را باز می کند و آن گلوله های دیک را در گلو زیبا ، شکاف صورتی و گوزن کوچک محکمش می گیرد. سرانجام ، میک برای چهره الهه مناسب عمل می کند ، اما آیا به اندازه کافی برای رضایت لیسا آن دیک خواهد بود؟