لیلی و کارینا در حال برنامه ریزی مهمانی بودند زیرا والدین لیلیس در آنجا نبودند. هنگامی که یکی از دوستان آنها زودتر متوقف شد و پیشنهاد خرید مشروب را داد. آنها فکر می کردند که آن پسر یک جورایی بود و قبلاً می دانست که این را می داند ، خانم ها هم به همین دلیل دیوانه بودند که گول بخورند. خانمها از لیسیدن الاغ و لعنتی لذت می بردند. آنها نمی توانند منتظر چکش خوردن باشند! آنها حتی سعی کردند احمق هایشان را لعنتی کنند ، اما آنها بیش از حد منقبض شده بودند. لیلی آن را خیلی دوست داشت ، ترک خیسش همه جا جار زد. آنها آب میوه را در سرتاسر خود گرفتند.