لکسی مدتی است به برادرش اریک چشم دوخته است. Lexii همیشه آنچه را که بچه می خواهد دریافت می کند و امروز. برادر لکسیس قبلاً برای کار رفت ، اما اریک هنوز زیر دوش است. لکسی دزدکی وارد می شود ، حوله اش را می دزدد و منتظر می ماند. اریک بدون هیچ چیزی برای پوشاندن خود برهنه است و lexii مختار است آنچه را که می خواهد انجام دهد. اول زنانه اش را می گیرد و شروع به تکان خوردن می کند. اریک اهمیتی نمی دهد ، او همیشه فکر می کرد خواهر متحدش وحشی است با لب های پر و پشته ، موهای بلند و قهوه ای و بدن نازک و وحشی. Lexxi روی زانو می افتد و خروس را می مکد تا بقیه بدنش خشک شود. سپس آنها برای مقداری بیشتر به اتاق خواب او می روند. لکسی نشان می دهد که او ممکن است جوان باشد ، اما باتجربه است ، زیرا روی خروسش گاز می گیرد و همچنان در حال بلعیدن است. وقتی لباسش جدا می شود ، باید قوطی های شیر خوشمزه ، واژن دلپذیر و الاغ چاق را تماشا کنیم. لکسی بالاخره راهش را پیش گرفت تا مطمئن شود این فرصت را از دست نمی دهد. او چندین بار خروس خروس را در گلو و بیدمشک می گیرد و چندین حالت می گیرد. او همچنین مطمئن می شود که الاغ و گربه اش را خورده است. همانطور که گفتم lexii همیشه به آنچه می خواهد می رسد.