لوی تمام شب بیدار بود و پس از اتمام همه گزینه های سرگرمی خود ، آن پسر تصمیم گرفت عروس سفارشی سفارش دهد. او همه تنظیمات را انجام داد و تقریباً ساعتی بعد ، او رفت تا زیبایی تازه خود را در ایستگاه آموزش ببیند. لوی وارد حالت مشارکت کامل شد و با صبر و حوصله ناتاشا ، عروس جدیدش را در حال حاضر ، در مدتی که آن نوزاد از قطار خارج شده بود و به دنبال مکانی برای نشستن بود ، مشاهده کرد. پس از تأیید اینکه دختر منتظر از نمایه آنلاین یکسان است ، به او نزدیک شد و خود را معرفی کرد. لوی برای تأیید بیشتر هویت وی ، از عروسش خواسته بود كه شلوار نپوشد. او از ناتاشا در مورد درخواست عجیب و غریبش پرسید و او در نمای ساده ای از سایر مسافران ، بیور تراشیده و تحسین برانگیز خود را به او نشان داد. ناتاشا و لوی به محل او بازگشتند و در آنجا پیشنهاد نظافت ، آشپزی یا رقص را دادند ، اما لوی فقط از او خواست که لباس برهنه دریافت کند ، بنابراین او می تواند بدن شگفت انگیز او را تماشا کند. ناتاشا یکی از پاهای بلند و بلندش را به هوا لگد کرد و شکاف ایستاده ای نشان داد که ترک خیس و سرسبز و سوراخ تیره و کوچک او پیچیده بود. لوی همین حالا زبان او را عوض کرد تا جلوی دهانش را بگیرد. ناتاشا گفت که او بسیار انعطاف پذیر است و لووی او را محکم آزمایش کرد و او را از زوایای مختلف کتک زد و قبل از این که صورت زرق و برق دار خود را با کرم همرنگ خود جلوه دهد.