لوی به آگهی در شبکه فروش یک گلف پاسخ داد. این نویسنده فکر کرد خرید یک چیز از این چیزها و سوار شدن در کنار ساحل و برداشتن جوجه ها یا اسطوخودوس ایده بسیار ارزشمندی خواهد بود. من همیشه جنون او را درک نمی کنم اما می دانم که روشهای او معمولاً کار می کند بنابراین هیچ وقت از آنها سوال نمی کنم. رفتیم تا نگاهی به چرخ گلف بیندازیم و بروکلین بیرون آمد و تلاش کرد تا ما را برای خرید این وسیله تحویل بگیرد. به نظر می رسد این نوزاد پسر نوجوانش را در حالی که مست بود در حال سوار شدن در آنجا سوار می شد ، گرفت. او به عنوان تنبیه از شر آن خلاص می شد و ما از این معامله استفاده می کردیم ، اما نه پیش از این سعی کردیم با اعمال حرکتی به این مادر خانه دار تنها که می خواهم او را لعنت کنم ، قیمت را کاهش دهیم. او تنها بود و مایل بود برای ناهار چند سگ شاهین بخورد. لوی از من خواسته بود حواس او را پرت کنم در حالی که او هات داگ خاصی را فقط برای او آماده کرده بود. او شلخته به نظر می رسید و از همان حال و هوای عجیب و غریب ساطع می کرد. لوی آن را انتخاب کرد و می دانست که شوخی سگ کوچک او باعث می شود آن را از سر بگذراند. چرا دیگر او ما را برای ناهار زیر پوشش قیمت مذاکره دعوت می کند؟ او در مورد دوربین ابراز وحشت کرد ، اما به همین ترتیب گرسنه بود تا اجازه دهد این کار او را متوقف کند.