لوی به تازگی در قرعه کشی برنده شد و در حالی که کمی خوشحال بود با یک مادر بلوند بلند و بلوند با پاهایی که روزها ادامه می یابد ملاقات می کند. در مرحله اول استفانی به او شک نمی کند ، اما یک بار که آنها به محل زندگی خود بازمی گردند ، این نوزاد به نظر می رسد که مایل است همه چیز را باور کند. استفانی راز کوچکی برای لووی دارد. او شلوارهای جین ساخته شده سفارشی ، پاره و بدون فاق می پوشد. لوی به طرز دلپذیری غافلگیر می شود و درست می پرد. ابتدا این چاب کمی از غذای برهنه خود را مزه می کند و سپس به برانگیختن آن شکاف می پردازد. استفانی تجربه خود را با سوار شدن به عنوان قهرمان و گرفتن یک انفجار در چهره نشان می دهد.