وقتی نماینده تعمیر شیشه جلو آمد تا تعمیر را انجام دهد ، لوی بسیار شگفت زده شد. یک زن بلند قد ، لاغر ، موی طلایی و موهای طلایی از ون تعمیر ظاهر شد. آنها صحبت های تحریف آمیزی کردند و خسارت ها را بررسی کردند. در طول مکالمه ، متوجه شدیم که برین بیوه است و دختری کوچک دارد. چشم های لوی روشن شد ، زیرا این چاب ماموریت خود را می دانست. پس از اتمام تعمیر ، برین به داخل آمد تا مدارک امضا شده را بدست آورد. اما لوی قصد نداشت آنچه را که این کودک دوست داشت از بدست آوردن چیزی که می خواست به او بدهد. برین اخیراً آنقدر در کار خود مشغول شده بود که قرار ملاقات یک گزینه نبود ، بنابراین پیشرفت های لووی با مهربانی پذیرفته شد. لوی جادوی خود را انجام داد و در مدت کوتاهی ، ما تکان دهنده های انعطاف پذیر برین و چنگ زدن زیبا را محکم دیدیم. لوی مطمئن شد که همه چیزهایی را که از دست داده است دریافت کرده و از هر زاویه به آن گربه ضربه زده است. به درخواست برین برای تقدیر کردن گربه اش به راحتی پاسخ داده شد ، زیرا لوی تقدیر خود را از بیدمشک به بین خربزه هایش تخلیه کرد و همه چیز را در بین آن پوشاند.