لوی تقریباً در ساعاتی که دوستش در حال انجام کارهای ناخواسته بود به مرکز تجاری تلفن همراه دوستانش مراجعه کرد. در حالی که لوی منتظر بود ، یک مادر جذاب فوتبال آمد تا تلفن جایگزینی را برداشته باشد. پس از خوشگذرانی ها ، لوی اطلاعات خود را جستجو کرد و متوجه شد که نوزاد در تلفن خود بیمه ندارد. کت ، مادر فوتبال ، به شدت نیاز به یک تلفن اخیر داشت تا بتواند با فرزندش در ارتباط باشد ، اما نمی توانست تلفن جدیدی تهیه کند. در مدت کوتاهی پس از بررسی آن در سر خود ، لوی تخفیف باورنکردنی در مبادله با یک فلاش کوچک به کات ارائه داد. کت امتناع کرد ، اما لوی او را متقاعد کرد که نه تنها تظاهرکنندگان شاد خود را نشان دهد ، بلکه باید به اتاق عقب بیاید و به او یک ضرب و شتم بدهد. آن مرد سپس یک تلفن جدید برای رابطه جنسی به او پیشنهاد داد و کت با رضایت کامل موافقت کرد. لوی شکاف نازک او را بی وقفه در تمام اتاق پشتی دوستش نوازش کرد و سپس اسپرم خود را روی صورت پر زرق و برق او تخلیه کرد.