لوی و خدمه با صبر و حوصله منتظر دریافت جسیکا با لباس بودند ، اما بعد از گذشت تقریباً چند دقیقه ، تخیل آنها به بهترین حالت رسید. بی سر و صدا به در حمام نزدیک شد و او را در حین باز شدن مینیاتوری تماشا کرد. آنها نیم نگاهی به کوفته های سنگین او انداختند و سپس به داخل رفتند تا از نزدیک آن را ببینند. جسیکا مات و مبهوت بود اما از بچه ها با سیلی سینه به صورتش استقبال کرد. این نوزاد یک تی شرت سفید پوشیده بود ، بنابراین به طور طبیعی ، لوی از او خواست که زیر دوش قرار گیرد و سپس بزرگترین کفش های او را اسپری کرد. نوک سینه های سفت و آرئول های ایده آل او از زیر آبدار وی کاملاً قابل مشاهده بود. تماشای تکان خوردن و تکان دادن قوطی شیر خیس جسیکا منظره ای به یاد ماندنی بود ، اما لوی انجام نشد. این جیسیکا جسیکا را به اتاق نشیمن برد و در آنجا کفپوش هایش را روغن کاری کرد و با جک خود نوازش کرد. لوی به همین ترتیب در حالت های متعدد صدای سفت و محکم او را نوازش کرد ، اما در نهایت به او لعنتی برگشت و اسپرم خود را در سراسر سینه های بزرگش منفجر کرد.