لوی صبح روز بعد با نوشیدن کولادا در ساحل جنوبی شروع کرد وقتی فرشته ای توجه آنها را جلب کرد که آن نوزاد عزیز دلبند بلوند بود و کاملاً با سلیقه لووی مطابقت داشت. لوی دوربین ضعیف را گرفت و به دنبال مادر مشکوک دوید. آلورا به مغازه ای در همان حوالی رفت و لوی او را دنبال کرد. هنگامی که این حرف شروع شد و آنها شروع به صحبت کردند ، 2 نفر آن را خنثی کردند. ما متوجه شدیم که آلورا در تعطیلات بود در حالی که خانواده اش در خانه بودند. ایده آل. لوی در حالی که سعی می کرد لباس حمام را بپوشد به اتاق رختکن رفت و او به بدن داغ او نگاه کرد. با بزرگترین خربزه های عشق و یک گوزو برای مطابقت ، لوی نتوانست مقاومت کند و به او در رختکن ملحق شد. آنها در اتاق رختکن کمی آشفتگی ایجاد کردند ، زیرا آب شیرین آلورا می چکید. لوی او را برای حفظ حریم خصوصی کمی بیشتر به اتاق هتل خود دعوت کرد. یک بار در درهای بسته ، آلورا کاملاً رها شده است ، و الاغ و زپلین ها در واقع شروع به پریدن می کنند. سالهاست که الورا آنچنان خراب نشده بود و هرچه داشت به آن داد. هنگامی که لوی تمام خوبی های شیرینی را که می توانست به دست آورد ، دریافت کرد ، همانطور که او درخواست کرد ، صورت او را روی هم پهن کرد.