من و لوی وقتی در حال ماهیگیری بودیم وقتی این مامان کوچک به طرز وحشیانه ای به سراغ ما آمد تا سگش را کشف کند. ما هیچ سگی را در اطراف ندیده بودیم اما در هر صورت با او صحبت می کردیم تا وقتی که بچه با او تماس گرفت و گفت که سگش را پیدا کرده است. او به لوی علاقه نشان داد و از روی خبر خوب او را پرت کرد. ما از فرصت استفاده کردیم و او را برای نوشیدن آبجو به محل ما دعوت کردیم. وقتی به محل اقامت رسیدیم ، می توانستیم بگوییم که او دوربین را روی او احساس نمی کرد. به یک اتاق دیگر رفتم و خیلی زود به سرعت برگشتم و همه کارها را انجام دادم. لوی او را به اتاق برد و روشن بود. همه اقدامات سکسی را که این مامان پیشنهاد می دهد بیابید.