من و لوی در حال حرکت به سمت درایو بودیم و دیدیم ماشین عجیبی در آنجا پارک شده است. ما فکر کردیم که ممکن است شوخی کوچکی باشد که ممکن است پس از بیرون آوردن همسرش و پخش نوار سکس او در سراسر اینترنت عصبانی شده باشیم ، اما معلوم شد که خدمتکار تازه کار است. آن مرد به یاد نمی آورد که برنامه تغییر کرده است. ما در طول مدتی که آن نوزاد مشغول کار و رقص با جارو برقی بود به او اشاره کردیم و بدون او ترسیدیم. آن شیرین کاری کوچک یخ را نمی شکند ، یخ را به یک میلیون قطعه خرد می کند. اتفاقی ، معلوم شد که سرنوشت ساز است. او یک مدل شون بود که تقریباً چند سال بعد از ازدواج با او درگیر شده بود و تنها با افزایش سن کمی بهتر شد. من فکر می کنم تمام این تمیز کردن ها واقعاً به بدن او کمک کرد تا حمام را تمیز کند و حرکات خود را در حالی که آنها سخت کار می کردند انجام داد. سرانجام ، او طعمه تله های دلپذیر او شد و تسلیم تقدیر شد. من نمی دانم که او چقدر خوب خانه را تمیز کرد ، اما من می دانم که او لوی و مادرش را تمیز کرد ، من دوست دارم لوله رضایت بخشی را لعنت کنم.