من و لوی به شکار در بازار ککهای محلی رفتیم ، جایی که مادران خزه روباه همیشه سعی می کردند مقدار بیشتری از رابطه جنسی گروهی را به دست آورند. گریس حدود 35 دقیقه پس از گشت زنی در اطراف غرفه ها در اختیار ما بود. آن بچه ساق های وحشی پوشیده بود و گوزوی او به نظر می رسید که فقط حیرت انگیز است. لوی در آن مدت کمی معاشقه کرد و خیلی عجیب از دوربین من تعجب کرد. این موضوع به این نکته پی برد که او واقعاً اصلاً عصبانی نشده است ، اما در عوض به دوربین و یک صحنه جنسی کوچک با پسر کوچکتر علاقه مند است. او این کار را انجام داد و از او خواست تا همان موقع و یکی از رویاهایش را عملی کند. او بچه هایش را نزد پرستار بچه گذاشت و با ما برگشت. ما به موقع زیر سیم بودیم ، زیرا او مجبور بود قبل از پرستار بچه بازگردد ، مشکوک بود همه چیز ممکن است بدون معمول باشد ، بنابراین آنها تیم را لعنت کردند و ما او را با عجله به بازار خرید و فروش قبل از مشکوک شدن پرستار بچه پشت سر گذاشتیم. این یکی از مادرهای مخفی مخفی بود که دوست داشتم فاکش کنم.