هفته گذشته من به ماهینا در ساختن یک فیلم سینمایی وحشی برای همسرش کمک می کردم. این دختر بچه می خواست چیزها را دوباره ادویه کند زیرا آنها بچه هایی داشتند و می خواست به روشهای قدیمی خود بازگردد. ما در حالی که در تختخواب عکاسی می کرد ، شروع به گرفتن برخی عکس ها از او کردیم که پوست او را نشان می داد. ما کار چندانی نکرده بودیم که لوی در را شکست و حرف ما را قطع کرد. این بچه به دنبال من بود و واقعاً احساس بدی کرد که وارد شد. ماهینا واقعاً ارزشمند بود و اهمیتی نمی داد که لوی برای کمک به خانه بماند. طولی نکشید که متوجه شد لوی را می شناسد. معلوم شد که او و همسرش طرفداران زیادی از مامان شکارچی هستند. ماهینا او را متقاعد کرد که چند عکس سکسی با او بگیرد زیرا شوهرش کاملاً در این کار علاقه مند است. پس از آن او تمام لوی را پشت سر گذاشته بود و نمی توانست دستان خود را از دست بگیرد. قبلاً ، او چهار دست و پا خم شده بود و توسط شکارچی میلف به هم خورد. این ملکه شرور سکسی را از دست ندهید و با لوی به جلسه رویایی خود بروید. گرم است!