لارا با دوست پسر سالخورده اش به خانه رفت وقتی آن بچه بچه فهمید مامانش قصد دارد دوباره دیر کار کند و پدرش هنوز در یک سفر کاری بدون شهر بود. به سرعت او را وارد اتاق خود کرد که با خواهرش تقسیم کرد و او را به طبقه پایین انداخت. آنها شروع به بیرون آمدن کردند اما لارا نمی خواست خطر گرفتار شدن را داشته باشد و بفهمد هر چه زودتر آن را دریافت کنند ، راحت تر می شود پیش از بازگشت مادرش به خانه ، از آن دور شد. لارا دانگ خود را مکید و آن پسر با لیسیدن سوراخ محبت به او لطف کرد. او سوار 10 کیلوگرم او شد و حتی اجازه داد که او در موقعیت سگ سگ قرار گیرد. به احتمال زیاد پدر و مادرش یک بار عاقلانه تر نبودند وقتی به خانه برگشتند.