کریستینا و جیدا از من برای پیاده روی در مسیری اخیر دعوت کردند. من هر آنچه که برای سفر اعزامی به آن نیاز داشتم در اختیار داشتم ، اما برای لباس های فوق العاده ای که آنها بر تن داشتند آمادگی نداشتم. وقتی دیدم باسن گرد فوق العاده آنها را نوازش می کند و شورت های ریز را نوازش می کند ، تقریباً بیهوش می شوم. وقتی مسیر منحنی هیولا را دنبال می کردم ، مسحور شدم. یکبار که به مقصد رسیدیم ، جادا و کریستینا یک طعنه زدند و خوشبختانه قبض به موقع رسید ، به سختی آماده دست به کار شد. دختران یک ساندویچ گازو با چهره او قبل از آسیاب کردن و سوار کردن خروس به سرزمین موعود درست کردند.