کریس به محل اقامت دوستش می رود و آن مرد موتورسیکلتی را بیرون از خانه اش می بیند. مادر کسيش ، کسي استورم ، در خانه است و او به او مي گويد که اميدوار است دوچرخه پسرش را قرض بگيرد تا بتواند تحت تأثير قرارهاي دوستانه اش قرار بگيرد. پس از یک صحبت طولانی ، کریس متوجه می شود که موتورسیکلت متعلق به MS نیست. پسر طوفان ، چون از آن اوست! مادر وحشی موهای طلایی بسیار بیشتر از آن است که آماده باشد تا کریس موتورسیکلت را قرض بگیرد ، اما تنها در صورتی که به او اجازه دهد برای اولین بار سوار او شود. کوفته های غول پیکر او بیرون می آیند و این بچه چوب خود را به داخل حفره داغ او می برد!