کورتنی کین به شدت به کمک جانی در پروژه ای در دفتر نیاز دارد. آن نوزاد به تازگی مشتری جدیدی را دریافت کرده است ، اما نمی تواند خارج از تخصص پروژه را تکمیل کند. اواخر روز است و جانی خسته است و مردد است که بعد از ساعت ها وقت خود را صرف انجام کارهای خود کند. کورتنی التماس می کند و التماس می کند و سرانجام تسلیم می شود. زیر یک شرط ، یک بوسه بعد از یک بوسه ، یکی و دیگری نمی توانند به اندازه کافی دریافت کنند. جانی میله غول پیکر خود را با شلاق بیرون می کشد و او را می مکند و می سوزاند تا زمانی که او بزرگترین بار را بر صورت او وارد کند و قول پروژه را روی میز کار او در صبح نشان دهد.