کیمبر بیرون از پنجره مشغول خرید بود و هنگام خروج از فروشگاه رومئو چیزهای زیادی را کشف کرد و نتوانست توجهی به این زیبایی بور ، جوان و وحشی داشته باشد. کیمبر خسته و بی حوصله بود و رومئو به دنبال پیشنهاد هیجان انگیز برای سوار شدن به ماشین به خانه بود. پیشنهاد برخی از گونه ها برای تماشای جوراب زنانه انتخابی آسان برای کیمبر بود. یک بار که رومئو این جوانان ایده آل را دید ، این بچه فهمید که باید همه اینها را داشته باشد. همانطور که پول نقد در حال پرواز بود ، لباس و ناهار خوری نیز افزایش یافت. خیلی زود 2 نفر به خانه رومئو بازگشتند و کیمبر در اتاق خواب پذیرایی به طور کامل برهنه شد. این نوزاد این رامورد را از هر جهت برداشت تا احساس رضایت کرد. سپس کیمبر روی زانو نشست و بار را به صورت برد و همه آن را قورت داد.