کلی در تعطیلات به دنبال یک زمان خوب بود که این نوزاد شنید گروهی از دختران که سکس زوری قدیمی در مورد جشن جشن شایعه می کردند. بعد از چند دقیقه ، کلی حرف آنها را قطع کرد و آدرس را پرسید. خیلی زود پس از دریافت آدرس و دستورالعمل های دقیق در مورد نحوه دسترسی ، او به جشن رسید. کلی با استقبال لوئی روبرو شد که بدن وحشی او را نگاه کرد و رمز عبور را پرسید. او پنجه های شاد و الاغ محکم و شگفت انگیز خود را به او نشان داد و همین حالا دسترسی به او داده شد. لوی حفره و پاهای داغ کلی را در طول مدتی که او برهنه از نظر احساسی بود ، می پرستید. او سپس با پای خز خیس شده خود بازی کرد و لوی را ترغیب کرد تا کالاهای او را بکشد. این زبان چوبی بیدمشک پر زرق و برق او را سوراخ کرده و دهانه مقعد کوچکی را منقبض کرده بود تا شیرینی او را بیرون بکشد و گلو را با آن پر کند. پس از دریافت یک رابطه جنسی دهانی عالی ، لوی بی امان کلی را در اتاق خواب فریب داد و اسپرم خود را در سراسر صورت زرق و برق دار او تخلیه کرد.