آماندا پینک می سکس زوری یواشکی دانست که smth عظیمی در راه است ، بنابراین بچه بهتر است بسیار کشش داشته باشد. باسن خود را تکان می داد و با کلوچه اش بازی می کرد. بامبینو به او ملحق شد و مقداری روغن بچه به سوراخ او مالید. آماندا بزرگترین شاخه اش را بیرون آورد و شروع به مکیدن کرد. پس از تحریک طولانی مدت دهانی ، او روی وینر بزرگ او نشست و شروع به سوار شدن کرد. او کار ارزشمندی را انجام داد ، در غیر این صورت هیچ راهی وجود نداشت که این چابک مناسب باشد. سپس آنها از پشت روی تخت سفید رفتند و تا یک مقدار بیشتر از آن یک بادکنک استفاده کردند. سپس دوباره به بالا در حال حاضر یکی و جهات دیگر. بیشتر از پشت ، سپس دوباره از بالا و در نهایت صورت.