کیشا با دوست پسرش و دوستش به اردو رفتند ، این بچه تازه با اشتیاق کمی از خواب بیدار شد ، اما دوست پسر او در آنجا نیست ، در عوض او دریانورد ما را پیدا می کند. آن مرد قابل دستیابی است و مایل است که به او فحش خوبی بدهد. با وجود اینکه سین برای دوستش احساس بدی می کند ، او همچنان تمام چیزهایی را که به دنبال کیشا است به او می دهد. خروس بزرگش را به سوراخ صورتش می دهد و اجازه می دهد مثل قهرمان سوار آن شود. سرانجام سکس شیمیل زوری دوست پسر او ظاهر می شود اما آنها اهمیتی نمی دهند ، لعنتی در چادر ، پشت زیپ ادامه می دهد. کیشا موفق می شود دوست پسر خود را منحرف کند و سرانجام بار تقدیری را که به دنبالش بود روی صورتش می گیرد !!