کایل تقریباً به اندازه کافی کارمند خود را داشت ، اما تصمیم گرفت فرصتی دیگر به او بدهد. علاوه بر این ، من فکر نمی کنم می خواستم شلیک کنم زیرا این نوزاد فرصت نداشت که او را فاک کند. آن مرد دیر با عذرخواهی و بهانه گیری بیشتری سکس خشن زوری ظاهر شد. او تحمل نمی کرد و مطمئن شد که او این را می داند. او او را مجبور کرد کارهای کوچکی انجام دهد تا به او کمک کند تا آرام شود ، اما سپس در مورد انگیزه ای که در ذهن داشت گفت. کیلی شروع به مالیدن فاق خود کرد و پرسید که آیا علاقه دارد. نکته بعدی که می دانید گلوی او پر از شلنگ او است. آنها به داخل رفتند و او با چوب گوشت خود قانون را وضع کرد. او عاشق آن بود و اصلاً چیز زیادی نمی گفت. او باید به درستی کار کند تا این اتفاق بیفتد. او شلیک های بزرگ او را به زیر آب انداخت و سپس او به او گفت که دوباره به کار خود بازگردد.