کت ترسیده بود ، زیرا این نوزاد به دنبال ماری و گروههای طبیعی عظیم او در اطراف بود. ماری که با ظاهر خود برانگیخته شد ، نتوانست تپه های شگفت انگیز خود را برای مدت طولانی مهار کند ، و در مدت کوتاهی ، آنها بدون لباس شنا برای ما تماشا کردند. کودی از راه رسید و پیشنهاد می کند که بچه های غول پیکر ماری را روغن بزند. روغن بر روی پوست سیاه و نوک سینه ها می درخشد و سینه های او را حتی بیشتر تقویت می کند. این نوع شانس ممکن است فقط یکبار در طول زندگی پیش بیاید ، بنابراین کودی چه کرد ، کردن کوس زوری این پسر تیتی این ژانگ های بزرگ را خراب کرد. کودی هرچند به همین جا بسنده نکرد و در جاک خود وارد سوراخ صورت ماری و شکاف تنگ شد. هنگامی که او به اوج خود می رسید ، کودی به سمت آن بچه ها شلیک می کند و به راحتی به هدف خود ضربه می زند.