کت می ایستد تا ببیند مارکو و سلینا چه می کنند. وقتی آن نوزاد به آنجا می رسد ، سلینا را با لباسی تنگ و گرم می بیند. لباسی که منحنی های او را نشان می دهد در حین تمسخر مارکو. زمان زیادی طول نمی کشد تا مارکو بر روی سلینا مالیده باشد. سلینا یک شگفتی جذاب تر دارد. او می رود و به لباس زیر بسیار تنگ و توری تبدیل می شود. در حال حاضر ، حفره بزرگ و خوشمزه و بزرگترین خربزه های عشق او حتی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. مارکو نمی تواند خودش را کنترل کند و صورتش را در الاغ او فرو می برد. آن مرد الاغ او را می پرستد ، حق او را محاسبه می کند و در تمام مدت یک مشت الاغ دارد. او با یک تصویر ایده آل کار را تمام می کند و به سکی زوری الاغش براق می دهد.