کیت روز بعد از محل اقامت به کامفیستا آمد. آن کودک از زبان دوستش شنید که باید دستگیره ای بی ارزش داشت ، بنابراین از آنجایی که دوست پسر او چندی پیش از او جدا شد ، تصمیم گرفت سرانجام یک ضربه محکم بخورد. ظاهراً دوستش نتوانسته واژن گرسنه ، صورتی و کوچکش را راضی کند فوت فتیش زوری و داشت مورچه می گرفت. با عجله به تختخواب رفت و کمی دیک خواست. و وقتی خانمی در ناراحتی است ، باید به او کمک کنید. به خصوص اگر ، این کمک شامل چسباندن دیک خود به او باشد. این مو طلایی زرق و برق دار بیست و یک ساله را ببینید و دیک بخورید و تقاضای تقدیر کنید. باید عاشق باشم وقتی یک نوزاد تصادفی به دنبال دیک به در شما ضربه می زند!